اخبار

1399/03/03

 آینده نظم جهانی
فرید زکریا

این مقاله در سال ۹۶ نگاشته شده و چه دقیق امروز را تصویر کرده

دانیل کانمن، مردی به خاطر شکل دهی دوباره به درک ما از انگیزه انسان، نوبل اقتصاد دریافت کرد یک بار گفته بود: "هیچ کس تاکنون به خاطر یک شماره تصمیم نگرفته است. افراد به یک داستان نیاز دارند." این جمله نه فقط برای افراد که برای ملت ها نیز صدق می کند. کشورها همواره در داخل داستان بین الملل بزرگتری جهت خود را مشخص می کنند. اما روایت جهانی امروز چیست؟

برای دهه ها، روایت بزرگ و جامع دنیا جنگ سرد بود. تقریبا تمام کشورها در بستر آن نزاع ایدئولوژئیک، سیاسی و نظامی کنش یا واکنش نشان می دادند. بعد به 1989و فروپاشی شوروی رسیدیم. در 20 سال پس از آن، گشایش دنیا - جهانی شدن – به گرایش مسلط بدل شد، کشورها برای داغ کردن بازار از هم سبقت می گرفتند، کاپیتالیسم دموکراتیک غرب اجتناب ناپذیر به نظر می رسید و تحت قدرت و پرستیژ ایالات متحده تقویت شد. حملات یازدهم سپتامبر ضربه ای مهلک به این روایت لطیف وارد ساخت، برای مدتی این طور به نظر می آمد که تروریسم اسلامی به مسیر تاریخ جهت می دهد. اما معلوم شد تروریسم ضعیف تر و محدودتر از آن است که به داستان بزرگ جهانی بدل شود.

با این اوصاف، داستان امروز چیست؟ بحث من این است که بزرگترین گرایش امروز، کاهش نفوذ آمریکا است. منظورم کاهش قدرت آمریکا نیست – ایالات متحده در اقتصاد و ارتش در جایگاه خود باقی می ماند – منظورم کاهش اراده و توانایی برای استقاده از آن قدرت برای شکل دهی به دنیا است.

این ماه زیگمار گابریل، وزیر خارجه آلمان اعلام کرد: "مهمترین تغییراتی که جهان غرب و در واقع کل دنیا را تحت تاثیر قرار می دهد، برآمده از عقب نشینی های دولت کنونی ایالات متحده از نقش خود به عنوان تضمین گر نفوذ چند جانبه غرب است." او تاکید کرده است: "این امر به دگرگون شدن نظم جهانی سرعت بخشیده و مخاطرات جنگ های تجاری، رقابت های تسلیحاتی و منازعات نظامی در حال افزایش است."

گابریل استدلال می کند که برای اروپا شرایط تقریبا حیاتی است. او می گوید: "از زمان پایان جنگ جهانی دوم اروپا در منافع کاملا قابل درک ایالات متحده، پروژه ای آمریکایی بود. هر چند دولت کنونی در آمریکا، نگاهی کاملا متفاوت به اروپا دارد و شرکای قدیم را به چشم رقیب و حتی در مواقعی معارض اقتصادی خود می بیند." گابریل مشاجره کرده است که اروپا سرنوشتش را در دست خود بگیرد و خودش را از سیاست خارجی ایالات متحده جدا سازد.

همچنین سخنرانی خانم کریستیا فریلند، وزیر امور خارجه کانادا را در نظر داشته باشید که در آن از ایالات متحده به خاطر هفتاد سال حفظ و نگهداری از سیستم بین المللی تشکر کرد، و به طور ضمنی اما با قدرت اعلام کرد تحت حکمرانی دولت ترامپ، رهبری آمریکا بر این سیستم به پایان خود رسیده است.

همزمان ژی جینپینگ، رئیس جمهوری چین در سخنرانی که ماه اکتبر در نوزدهمین کنگره حزب کمونیست ایراد کرد بر این واقعیت ها مهر تایید زد و گفت: "هیچ گاه در گذشته جایگاه چین چنین خیزش بین المللی نداشته است." او تاکید کرد "کشورش مسیری تازه برای دیگر کشورهای در حال توسعه روشن کرده است تا به مدرنیته دست یابند."

ژی جینپینگ از "عصری جدید" سخن گفت که چین را در مرکز صحنه و در حال مشارکت عظیم به نفع بشریت می بیند. او در سخنرانی های قبلی اش آشکارا گفته بود که چین در حال بدل شدن به تضمین کننده جدید نظم تجاری جهان است.

این روایت جهانی دوران ما است. ایجاد کننده، نگه دارنده و اجرا کننده نظم موجود بین المللی به سوی انزوایی خود مرکز عقب نشینی می کند. اروپا دیگر پشتیبان و حامی بزرگ نظم مستقر دنیا، بدون برخورداری از چشم انداز یا هدفی شفاف نیست تا بتواند در عرصه جهانی قاطعانه عمل کند و همچنان غرق این پندار است که سرنوشت قاره خود را در دست بگیرد.

گروهی از قدرت های کوچکتر و غیر لبیرال مانند ترکیه، روسیه، ایران و عربستان سعودی در تلاش برای پر کردن خلاء قدرت در حال خروش به سوی جلو در مناطق مربوطه هستند. اما تنها چین است که حقیقتا توانایی و دلبستگی استراتژیک را برای شکل دادن به فصل بعدی داستان زمانه ما را دارد.

یک دهه پیش من "دنیای پسا آمریکا " را توصیف کردم، دنیایی که نه فقط با کاهش قدرت ایالات متحده بلکه با "خیزش دیگران" رقم خواهد خورد. آن دنیا بی شک در حال شکل گیری است چرا که دیگر کشورها به کامیابی اقتصادی دست یافته اند، اما تصمیم ابلهانه و خود ویران گرایانه ترامپ در تباه کردن نفوذ ایالات متحده، به روند تحولات سرعتی چشمگیر بخشیده است؛ نفوذی که 70 سال برای ساختن آن زمان لازم بود.