هنر ایجاد سرمایهگذاری ثروتآفرین (سرمقاله پیمان مولوی در روزنامه دنیای اقتصاد)
1401/06/29
هنر ایجاد سرمایهگذاری ثروتآفرین
وقتی برای اولینبار با مدیران ثروت یک کشور حاشیه خلیج فارس صحبت میکردم تفاوت اندیشه و نگاهشان برایم جالب و متفاوت از آنچه بود که در ایران حاکم است. آنها بر روی چرخهای از درآمد، سرمایهگذاری، درآمد و مجددا سرمایهگذاری کار میکردند و با این کار توانسته بودند که حجم دارایی تحتمدیریتشان را آن زمان به ۲۰۰میلیارد دلار برسانند.
با بررسی وضعیت این کشورها این سوال به ذهن متبادر میشود که چرا کشورهای نفتخیز و سایرین به سمت ایجاد صندوقهای ثروت رفتهاند و چرا ما در این امر ناکام بودهایم؟ صندوقهای ثروت زمانی ایجاد شدند که درآمدهای سرشار نفتی یا حاصل از منابع زیرزمینی میتوانست همانند یک تیغ دولبه عمل کند. تیغی که در یکسو رفاه و سوی دیگر بیماری هلندی را به ارمغان میآورد. به لطف تجربه بیماری هلندی در تاریخ که ناشی از تورمها در هلند بود، کشورهای نفتخیز حوزه خلیجفارس این روزها بزرگترین صندوقهای سرمایهگذاری را دارند. بررسیها نشان میدهد که آنها عموما در مدیریت این صندوقها موفق بودهاند. در واکاوی این مساله به نکات جالبی دستمییابیم. برای مثال سایز صندوقهای ثروت بسیار حسرتبرانگیز هستند، بهطوری که صندوق ثروت نروژ: ۱۲۶۸میلیارد دلار، صندوق سرمایهگذاری چین: ۱۲۰۰میلیارد دلار، صندوق ثروت ابوظبی: ۷۰۸میلیارد دلار، صندوق ثروت کویت: ۷۰۸میلیارد دلار، صندوق ثروت سنگاپور: ۶۹۰میلیارد دلار و صندوق ثروت عربستان: ۶۲۰میلیارد دلار برآورد میشود. همانطور که میبینید اعداد بسیار بزرگی هستند و سوال اینجاست که آیا تمام این دارایی تحتمدیریت توسط فروش نفت و منابع و انباشت آن ایجاد شده است یا روشی جایگزین هم برای توسعه آن وجود دارد؟
سرمایهگذاری هیبریدی
تقریبا تمام صندوقهای ثروت در جهان به فراخور رویکردشان از روشهای ترکیبی استفاده میکنند. آنها سعی دارند از بازارهای موازی بینالمللی بهرهببرند تا دارایی تحتمدیریتشان را بیشتر کنند و البته در این مسیر از متخصصان بینالمللی نیز بهره میبرند. این صندوقها توسط موسسات حسابرسی بزرگ حسابرسی میشوند و دارایی تحتمدیریت آنها توسط تیمی از مشاوران سطح بالا مدیریت میشود تا در رقابت در بازارهای مالی بتوانند دوام بیاورند.
ایران و صندوق ثروت
در دوران دولت اصلاحات گامهایی برای ایجاد چنین صندوقی تحتعنوان صندوق ذخیره ارزی برداشته شد که بعدا به سبب ناکامیهای این صندوق، آن را به صندوق توسعهملی تبدیل کردند، اما اگر بخواهیم صادقانه در باب فعالیت این صندوق صحبت کنیم بیشتر از صندوق ثروت این صندوق تبدیل به قلک دولتها شده و همواره در حال برداشت از آن هستند و پروسه سرمایهگذاری صورتگرفته در صندوقهای رقیب در ایران مشاهده نمیشود. دلیل این امر چیست؟
اقتصاد اولویت نیست
در ایران بهرغم شعارها در مورد اقتصاد و معیشت، جهتگیری سیاستگذار مبتنی بر بهینهشدن درآمد، سرمایهگذاری و ثروت نیست و این امر نتیجهاش را در اندازه صندوق مدیریت ثروت نشان میدهد. بعد از این نکته اصلی در ایران به سبب تحریمها ارتباطات بینالمللی برای سرمایهگذاری فراهم نیست، پس از ابزارهای جایگزین نمیتوان بهصورت استاندارد بهره برد. این امر خود را در مدیریت ضعیف و دور از استاندارد جهانی نشان میدهد. در همین راستا صندوق توسعه ملی در حد یک قلک تاکنون عمل کرده است.
چه باید کرد؟
در شرایط تحریم و عدمدسترسی به بازارهای موازی مالی بینالمللی صندوق توسعه ملی باید به وادی سرمایهگذاری در داخل کشور با رویکرد ریسکمحور وارد شود، تا بتواند ثروت ملی را افزایش دهد اما بزرگترین سد در مقابلش اقتصاد ذینفعانه ایران است.