سیاست تثبیت نرخ ارز و شیشه شکسته هازلیت (سرمقاله پیمان مولوی در روزنامه ایتکار)
1401/10/14
سیاست تثبیت نرخ ارز و شیشه شکسته هازلیت
هازلیت در کتاب اقتصاد در یک درس اولین بخش را اختصاص داده است به موضوعی بنام شیشه شکسته که در نوع خود از مغالطه های حالب و البته پرتکرار در فضای اقتصادی است. ماجرا اینگونه است که فردی می اید و شیشه یک نانوایی را می شکند و افرادی دور مغازه و شیشه شکسته جمع می شوند، آنها با هم چه می گویند؟
برخی ابزار ناراحتی که عادی است اما برخی هم میگویند اگر این شیشه شکسته نمی شد است نانی هم برای شیشه بر خواهد داشت و این اول ماجرای شیشه شکسته است. نانوایی که ۱۰۰ دلار پس انداز کرده بود که یک کت و شلوار بخرد حال باید پوبش را به شیشه بر بدهد و پس اندازی هم ندارد. اینجا خیاذ بیچاره اصلا دیده نمی شود، نیست و گم است.
اگر قرار برای ایجاد کار بود خوب اینجا یک کار از بین رفته و یک پس انداز برای شیشه ای که شکسته شده است.
اقتصاد در ایران پر است از شیشههای شکسته از نوع هازلیت و یکی هم همین نرخ ارز است.
این روزها دوباره همانند ماجرای ارز ۴۲۰۰ که یکی از بدترین تصمیمات اقتصادی بوده است شاهد معرفی ارزی تثبیتی دیگر تحت عنوان ۲۸۵۰۰ هستیم. ایا این همه تکرار کلمه تثبیتی که هیچ ثباتی هم ندارد و نداشته است یک اشتباه سحوی است یا یک شیشه شکسته؟
در اقتصاد باید دید هر تصمیمی چه ذینفعانی دارد و بعد باید دید که اصلا این تصمیم می تواند پایدار باشد یا خیر.
از سوال دوم شروع می کنیم، برابری ارزش هر واحد پول ملی در قبال دلار بیش از همه به
تورم مربوط است، وقتی در اقتصادی تورم ۴۵٪ شاهد هستیم و این تورم بر هر انچه رو و زیر زمین است اثر گذار است و تقاضایی ۵۶۰۰ هزار میلیارد تومانی ایجاد می کند دلار هم تبدیل می شود به ابزاری برای حفط ارزش ریالی که آب می شود، همانند یک موبایل اپل ، ماشین و یا طلا.
بدون درک این موضوع صحبت از تثبیت دلار همانند حصار کسیدن فلزی در ماسه های دریا برای جلوگیری از ورود موج آب دریا است.
انچه موجب ریزش ارزش ریال آن هم ممتد میشود تورم در ایران و فاصبه ۳۸٪ آن با تورم امریکاست.
تا زمانی که تورم ادامه دارد کاهش ارزش ریال هم ادامه دارد و صحبت از داشتن ذخایر ارزی و … خارج از دایره علمی است مگر سرکوب ارزی که دامنه آن محدود به دلار ذخیره و زمان است.
اما در باب دوم و شیشه شکسته، دلار و تثبیت دلار حتما دینفعان بزرگ و متنوعی دارد، چه کسی ناراحت می شود وقتی بازار ازادی با دلار ۳۹ تومانی باشد ولی کالایی با ارز ۲۸۵۰۰ وارد شود و ناخوداگاه هیچ کنترلی هم روی عدد فروش نباشد (نمیتواند باشد، به سبب گستردگی و پیچیدگی اکوسیستم اقتصادی)؟
یادمان می آید که ارز ۴۲۰۰ و توزیع آن چگونه موجب شیفت ثروت شد از عموم به افرادی که دسترسی به منابع پیدا کردند و چه تقاضای عجیبی برای این ارز از طرف همه ایجاد شد.
اینجا سیاست تثبیت ارز یک شیشه شکسته است و متاسفانه بدون رشد اقتصادی و کنترل تورم نمیتواند پایدار باشد، این امر روشن و بارها آزموده شده است.