در کمتر از دو سال، انقلاب هوش مصنوعی چهرهی اقتصاد آمریکا را تغییر داده است. از ایندیانا تا آریزونا، زمینهای کشاورزی جای خود را به مراکز دادهی غولپیکری دادهاند که مصرف برقشان از بسیاری از شهرها بیشتر است. اما پشت این توسعهی سریع، واقعیتی نگرانکننده نهفته است: اقتصاد آمریکا بهطور فزایندهای به تراشهها، انرژی و ارزشگذاریهای خیالی وابسته شده — به کشوری شبیه «دولت انویدیا».
رشد شتابان و شکننده:
هزینههای جهانی هوش مصنوعی امسال به ۳۷۵ میلیارد دلار میرسد و تا ۲۰۲۶ از نیم تریلیون عبور میکند. ارزش انویدیا از ۵ تریلیون دلار گذشته — عددی فراتر از تولید ناخالص بسیاری از کشورها. با این حال، ۹۲٪ رشد تولید ناخالص داخلی آمریکا در اوایل ۲۰۲۵ تنها از هزینههای مرتبط با هوش مصنوعی آمده، در حالیکه اشتغال و تولید واقعی در رکود مانده است.
توهم سودآوری:
شرکتهای بزرگ هوش مصنوعی در حال زیاندهی سنگیناند؛ OpenAI در سال گذشته ۵ میلیارد دلار از دست داده و همکاری آن با مایکروسافت بیش از ۳ میلیارد دلار در یک فصل هزینه داشته است. طبق گزارش مککینزی، ۸۰٪ شرکتهای استفادهکننده از هوش مصنوعی هیچ تأثیر معناداری بر سود خود ندیدهاند.
ریسک مهندسی مالی:
غولهای فناوری با واگذاری هزینههای مراکز داده به صندوقهای خصوصی و تبدیل اجارهها به اوراق بهادار، همان الگویی را تکرار میکنند که پیش از بحران مالی ۲۰۰۸ دیده شد. از سوی دیگر، مراکز داده با ورود نسلهای جدید تراشههای انویدیا بهسرعت منسوخ میشوند.
چرخه بسته سرمایه:
اکوسیستم هوش مصنوعی امروز به یک مدار بستهی مالی تبدیل شده؛ شرکتهایی مانند انویدیا، اوراکل و OpenAI میلیاردها دلار را بین خود مبادله میکنند — بدون خلق ارزش واقعی برای اقتصاد.
هشدار تاریخی:
الگوی امروز، شباهت زیادی به حبابهای تاریخی کانالها، راهآهن و داتکام دارد؛ زیرساختهایی که پیش از بهرهوری، با مازاد سرمایه فروپاشیدند. سقوط احتمالی این موج میتواند بازارهای جهانی، صندوقهای بازنشستگی و نظام اعتباری را لرزاند.
نتیجه:
چه هوش مصنوعی به وعدهی ابرهوش برسد و چه به حبابی دیگر بدل شود، تحول اجتنابناپذیر است. موتور جدید اقتصاد آمریکا بر بستری از سفتهبازی، جاهطلبی و زیرساختی ساخته شده که شاید از هدف خود پیشی گرفته است. پرسش اصلی دیگر اگر سقوط کند نیست — بلکه چه چیزی را با خود پایین میکشد.
پیمان مولوی | تحلیلگر اقتصاد جهانی و استراتژی توسعه
