مگا پروژه ها را دریابید
1397/06/05
یادداشتی از دکتر پیمان مولوی دبیرکل انجمن اقتصاددانان ایران در روزنامه صمت
برخلاف بسیاری از افراد و کارشناسانی که خواهان برداشتن گامهایی کوچک با هدف بالا نبردن انتظارها در حوزههای گوناگون هستند نگارنده سطور معتقد است که راه احیای ایران اجرای طرحهای کلان یا بهعبارتی مگاپروژههاست.
امروز میزان نقدینگی کشور از مرز هزار و۵۰۰ هزار میلیارد تومان گذشته و متاسفانه از این سیل عظیم نقدینگی که میتواند با وارد آوردن آسیبهای فراوان حتی بنیانهای کشور را تحت تاثیر قرار دهد و اهرمی قوی برای ویرانی اقتصاد بهشمار برود، هیچ بهرهبرداری مثبتی جز مستهلک کردن آن با ایجاد بازارهایی برای تخلیه نقدینگی انجام نمیشود. حال پرسش این است که برای تخلیه نقدینگی چه راهکار عملیاتی وجود دارد و چگونه میتوان از این فنر رها شده نقدینگی به سود توسعه اقتصاد بهره برد؟
به نظر نگارنده، ایران راهی جز تعریف مگاپروژههای زیرساختی ندارد؛ پروژههایی که بهطور عینی در زندگی مردم نقش داشته باشند و شهروندان بهعنوان صاحب کشور از اجرای آنها بهطور مستقیم سود ببرند و از همه مهمتر میزان مطلوبیت و مفید بودن این پروژهها برای مردم بهطور شفاف قابل سنجش باشد.
در حقیقت هدف از اجرای مگاپروژهها بسترسازی برای ورود نقدینگی از شبکه بانکی به پروژههایی خواهد بود که توانایی ایجاد چند مولفه اساسی را داشته باشند که عبارتند از:
۱- ایجاد فضای امید در صنعت ساخت (بقای صنعت ساخت).
۲- اجرای پروژههایی که تکتک ایرانیان بتوانند از آن استفاده کنند.
۳- ایجاد مکانیسمهای مدرن تامین مالی در قالب صندوقهای توسعهای همافزا.
۴- هدایت هوشمند نقدینگی به سمت فعالیتهای اجرایی کشور.
۵- ایجاد مکانیسمهای حقوقی مدرن کنترلی پروژههای توسعهای.
۶- استفاده شایسته از نیروی کار توانمند بخش خصوصی.
با در نظر گرفتن این فاکتورها میتوان گفت نخستین مگاپروژههایی که در این قالب قرار میگیرند پروژههای حملونقل ریلی خواهند بود؛ بنابراین پایان تمامی پروژههای ریلی و توسعه آن برای بهبود شرایط حملونقل با بالاترین فناوری نخستین اقدامی است که باید از سوی مسئولان اجرایی شود.
با باور ضرورت انجام این مرحله، در مرحله بعد چگونگی تامین مالی این پروژهها مطرح میشود. در بررسی چگونگی تامین مالی این مگاپروژهها به چند نکته میرسیم؛ نخست آنکه درمییابیم سازمان برنامه و بودجه کشور، با تکیه بر بودجه سالانه پروژههای عمرانی و ملی، توان تامین مالی این دست از پروژهها را نخواهد داشت. بنابراین میتوان به ایجاد «صندوق شفاف توسعه حملونقل ریلی» بهعنوان راهکاری عملیاتی فکر کرد.
چرا شفاف؟ زیرا مردم بتوانند با مکانیسمی قابلسنجش و بسیار شفاف بهطور آنلاین شاهد شیوه هزینهکرد اعتبارات این صندوق باشند، شیوه انتخاب پیمانکاران بخش خصوصی را مشاهده کنند و در نهایت مکانیسم حسابرسی شفاف این صندوق هیچ شک و شبههای را در شیوه هزینهکرد اعتبار برجای نگذارد.
به علاوه اینکه افراد مستقلی مدیریت این صندوق توسعهای را برعهده داشته باشند زیرا بهدلیل نبود علاقه ملی به سرمایهگذاری در ایران، با پدیدهای به نام نبود شفافیت و غیرقابل کنترل بودن پروژهها و حیف و میل شدن منابع روبهرو هستیم؛ پدیدهای که یکی از دلایل ایجاد آن حضور نداشتن یا میدان ندادن به بخش خصوصی واقعی در اجرای مگاپروژههاست.
پروژههای حملونقل ریلی باتوجه به کاهش ارزش پول ملی، افزایش تعرفههای هوایی، غیرتحریمی بودن (به سبب حضور در داخل ایران) میتوانند از موفقترین مگاپروژههای کشور باشند.
این مگاپروژهها میتوانند در بخشهای گوناگون مانند حملونقل شهری و بین شهری، بندرها، گردشگری، انرژی، فرودگاهی و... اجرا شوند و شرایطی را ایجاد کنند که کشور از رخوتی که در آن گرفتار آمده رهایی یابد.
برای درک بهتر این استراتژی و نیاز ایران به آن بیان مثالی از ترکیه خالی از لطف نیست. ترکیه در ۳ سال گذشته ۱۸۰ میلیارد دلار در حوزههای زیرساختی سرمایهگذاری داشته است؛ پروژههایی مانند انتقال آب، پروژههای فرودگاهی، حملونقلی و...، این در حالی است که متاسفانه شکاف سرمایهگذاری ایران به سبب روزمرگی در نظام دیوانسالاری موجب شده فاصله ایران با کشورهای همسایه روز به روز بیشتر شود.
در این بین استفاده نادرست از نقدینگی سرگردان در بخش واقعی توسعهای اقتصاد و نبود افق روشن تامین مالی خارجی و سرمایهگذاری بینالمللی در شرایط حاضر، میتواند اقتصاد ایران را به سمت ناکجاآباد سوق
دهد. جان کلام اینکه این پروژهها را نباید به سرنوشت پروژههایی دچار کرد که نیمهکاره باقی ماندهاند؛ مکانیسم تامین مالی، مجریان و روش اجرایی این پروژهها بسیار مهم و تاثیرگذار است.