مقاله ای از دکتر پیمان مولوی در گروه اقتصاد روزنامه صمت با عنوان درس هایی از مهندسی فاینانس
1395/02/13
وابستگی پروژههای بزرگ به تامین مالی از منابع داخلی که بیشتر پروژههای بالادستی نفت، گاز و پتروشیمی را شامل میشود موجب شده که در روند توسعه میادین و افزایش تولید نفت مشکلات قابل توجهی برای صنعت نفت به وجود آید.
زمانی که این یادداشت نگاشته میشود، قیمت جهانی نفت به بیش از ۵۷ دلار افزایش یافته و نگرانیهای ناشی از سقوط قیمت نفت کمی رنگ باخته است. اما هنوز کاهش درآمدهای نفتی در بودجه سال ۱۳۹۴ خودنمایی میکند و دولت با هر کاهش قیمت نفت باید تعدیلاتی را روی پروژههای عمرانی خود انجام دهد.
وابستگی پروژههای بزرگ به تامین مالی از منابع داخلی که بیشتر پروژههای بالادستی نفت، گاز و پتروشیمی را شامل میشود موجب شده که در روند توسعه میادین و افزایش تولید نفت مشکلات قابل توجهی برای صنعت نفت به وجود آید. با نگاهی به روشهای نوین مهندسی فاینانس در کشورهای همسایه در مییابیم که ما در تامین پروژههای نفت، گاز و پتروشیمی از دانش بالایی برخوردار نیستیم و به سرعت باید خلأ حاصله را با تلاش فراوان پر کرد. به عنوان مثال میتوان به پروژه گازی شماره ۳ قطر اشاره کرد، پروژهای به ارزش ۵/۸ میلیارد دلار که برای تولید ۱/۴ میلیارد فوت مکعب گاز طبیعی، ۷۰ هزار بشکه گاز مایع و محصولات متراکم شده، دو مجتمع مایعسازی گاز طبیعی هر یک به ظرفیت ۷/۸ میلیون تن در سال طراحی شده است.
ساختار سرمایه این پروژه نیز مانند بسیاری از پروژههای کنونی در جهان در این حوزه ۳۱ درصد آورده شرکا (اسپانسر) و ۶۹ درصد استقراض است. این مثال نشان میدهد حتی کشوری مانند قطر با ۷۰۰ میلیارد دلار ذخایر ارزی برای اجرای این پروژه خود دست به جیب نبوده و از ظرفیت فاینانس بینالمللی بهره جسته است. این پروژه در سال ۲۰۰۵ میلادی آغاز شد و در سال ۲۰۰۹ میلادی به پایان میرسد. مبلغ سرمایهگذاری شده ازسوی شرکا در حدود ۱/۸ میلیارد دلار بود که ازسوی شرکت گاز قطر (۶۸/۵ درصد) و کونوکو فیلیپس (۳۰درصد) و میتسوبیشی ژاپن (۱/۵ درصد) فراهم شده است. مهمترین نکته در تامین مالی این پروژه که میتواند برای ما قابل تامل باشد در کنار هم قرار گرفتن ۲۸ موسسه تامین مالی بینالمللی برای تامین ۴ میلیارد دلار باقی مانده پروژه است.
از آنجایی که ما عادت کردهایم با تعداد کم تامینکننده مالی و در بیشتر مواقع با یک تامینکننده مالی (دولت) اقدام به اجرا و تعریف پروژه کنیم، در این پروژه سعی شده است از ترکیبی از موسسات مالی در کنار سندیکای متشکل از ۲۶ بانک استفاده شود. بانک همکاری ژاپن جیبیآیسی با تامین یک میلیارد دلار در زمینه اهداف تضمین انرژی کشور ژاپن و همچنین حمایت از شرکتهای ژاپنی در این طرح شرکت کرده است، بانک صادرات و واردات امریکا (USExim Bank) نیز با هدفی مشابه در حدود ۳۰۰ میلیون دلار را تامین مالی کرده است. همچنین یکی از زیرمجموعههای شرکت کونوکو فیلیپس اعتبار ۱/۲ میلیارد دلاری در اختیار این پروژه قرار داده است. اما شاهکار این پروژه اعطای ۱/۴ میلیارد دلار ازسوی سندیکایی متشکل از ۲۶ موسسه بینالمللی، منطقهای و بانکهای قطری است. حال نحوه تامین مالی این پروژه را با فاینانس پروژههای مشابه در کشورمان در نظر بگیرید. ما چقدر در گردآوری تامینکنندگان مالی بینالمللی بعد از رفع تحریمها موفق عمل خواهیم کرد؟ آیا آمادگی جذب ۲۶ تامینکننده مالی را به صورت یک سندیکا خواهیم داشت؟ و سوال آخر اینکه به چه میزان مدیران ما در حوزه نفت، گاز و پتروشیمی با روشهای مهندسی فاینانس آشنایی دارند؟