اهمیت بستر اطلاعرسانی بینالمللی بینبانکی
1397/12/06
سرمقاله ای از پیمان مولوی مشاور سرمایهگذاری بینالمللی در روزنامه گسترش صمت
پول حتی در دورافتادهترین نقاط جهان راهی برای جابهجایی موثر پیدا میکند.
نظام حوالجات، تراکنشهای بینبانکی بینالمللی همه و همه قابل ردگیری هستند اما با روشهای گوناگون. در ایران نیز در دور نخست تحریمهای سازمان ملل صحبتها و اظهارنظرها درباره سوئیفت بالا گرفت و جزئی از گفتمان مالی بینالمللی ایرانیان شد. حالا دیگر کمتر کارآفرین، تولیدکننده، واردکننده و صادرکنندهای است که با سوئیفت برخورد نکرده و محدودیتهای این شبکه بینالمللی بینبانکی برای کاروکسب او مشکلساز نشده باشد.
سوئیفت یک سرویس پیامرسان مالی مطمئن است که در مالکیت شریکانی بینالمللی قرار گرفته است. مقر اصلی سوئیفت در بلژیک است و ازسوی سهامدارانش اداره میشود. این بستر پیامرسان ایمن در سال ۱۳۵۱ خورشیدی (۱۹۷۳ میلادی) برای استانداردسازی تراکنشهای مالی جهانی راهاندازی شد و ستون اصلی ارتباطات رسمی بینالمللی قرار گرفت.
بانکهای مرکزی گروه ۱۰ بر سوئیفت نظارت میکنند. این بانکها شامل بانک مرکزی فرانسه، ایتالیا، کانادا، بانک فدرال آلمان، بانک مرکزی اروپا، بانک ژاپن، بانک مرکزی سوئد، بانک انگلیس، بانک ملی سوئیس و فدرال رزرو امریکا است.
بانک ملی بلژیک نیز نقش ناظر اصلی را دارد و در هیات مدیره آن از مدیران ارشد بانکهای بزرگ جهانی حضور دارند مانند بانک منهتنچیس و سیتیبانک امریکا.
سوئیفت یک شبکه امن تهاتر بانکی است که در زمان نقلوانتقالهای بانکی دریافت اطلاعاتی از جمله ارسالکننده، بانک عامل، فرستنده، گیرنده و ذینفع را در قالب یک شبکه امن برای بانکها امکانپذیر میکند.
هماکنون سوئیفت یکی از مهمترین مراکز دادههای مالی در جهان را داراست؛ دادههایی که اطلاعات زیادی برای ردگیری نقلوانتقالهای مالی دارد و دسترسی به این اطلاعات برای ردگیری بسیار حساس و تاثیرگذار خواهد بود.
امروز بخش بزرگی از بانکها در جهان از این شبکه برای ردوبدل کردن دادههای خود استفاده میکنند و دسترسی نداشتن به آن میتواند مشکلات بسیاری را برای بانکی که از آن محروم شده، ایجاد کند. استانداردی که حاکم بر سوئیفت است استاندارد ایزو ۲۰۰۲۲ است. همچنین پلتفرم سوئیفت براساس استانداردهای ضدپولشویی، تامین مالی تروریسم را مسدود میکند.
در بسیاری از موارد ایالات متحده امریکا علاقهمند به دسترسی به دادههای سوئیفت است؛ بهعنوان مثال در دهه ۱۹۸۰ میلادی این کشور چندین بار به سوئیفت فشار آورد تا شیوه و ساختار ارسال پیام خود را تغییر دهد. البته در آن دوره با مقاومت سوئیفت روبهرو شد و نتوانست به اطلاعات دسترسی پیدا کند اما زمانی که مبحثی جهانی مانند تحریمهای سازمان ملل در میان باشد، سوئیفت بهعنوان یک نهاد مالی واسط بینالمللی در حوزه اطلاعرسانی بینبانکی با آنها همکاری خواهد کرد؛ مانند تحریمهای دور نخست ایران در سالهای گذشته.
در زمان دور نخست تحریمها در ۱۳۸۹ خورشیدی (آوریل سال ۲۰۱۱ میلادی) اتحادیه اروپا حکمی را به تصویب رساند که در آن خواستار توقف واردات نفتی ایران در سال ۱۳۹۰ خورشیدی (۲۰۱۲ میلادی) بود. این یک نشانه آشکار در تعهد اروپا برای تاسی از تحریمهای سازمان ملل متحد بود و یک اثر جانبی در سرتاسر جهان مالی و تجاری بهجا گذاشت.
در سال ۱۳۹۰ واردات نفتی ژاپن از ایران ۸۰ درصد نسبت به سال پیش از آن کاهش یافته بود. حکم اتحادیه اروپا از سوئیفت خواست تا ارتباط بانکهای ایرانی تحریمی را با شبکه پیامرسان مال بینالمللی قطع کند و فقط آن تعداد از بانکهای ایرانی به این شبکه متصل ماندند که تحریم نشده بودند و بیشتر در زمینه جابهجایی و نقلوانتقال مالی تجارت مواد غذایی و دارو فعال بودند.
در شرایط حاضر نیز پس از آنکه دونالد ترامپ، رئیسجمهوری ایالات متحده اعلام کرد امریکا از معاهده هستهای با ایران که در دوره اوباما به امضا رسیده بود، بهطور یکجانبه کنار کشیده، وزارت خزانهداری این کشور، مرحله نخست تحریم علیه ایران را در آبان آغاز کرد. تحریمهای اعمال شده ازسوی ایالات متحده امریکا علیه ایران بهطور خاص حوزههایی مانند انرژی، بانکداری، لجستیک و شرکتهای بیمه را مورد هدف قرار داده است.
ایالات متحده در مرحله نخست با اعمال تحریمها علیه ایران، دسترسی این کشور به دلار امریکا، فروش اوراق قرضه دولتی، انجام تجارت با طلا و دیگر فلزات گرانبها ازجمله فولاد، آلومینیوم، زغال سنگ و مانند آن، واردات هواپیمای مسافربری و قطعات یدکی آن را محدود کرد. در مرحله دوم با محدود کردن فعالیتهای بینالمللی شرکت ملی نفت ایران، شرکت بازرگانی ایران و شرکت ملی تانکر ایران، اقتصاد این کشور را که به شکلی جدی به صادرات نفت و فرآوردههای آن وابسته است، تحریم کرد.
همچنین با خروج دونالد ترامپ از توافق هستهای بین ایران و کشورهای ۱+۵، یکی از مهمترین معضلات قرار گرفته بر سر راه ایران قطع اتصال به شبکه سوئیفت است که امکان انتقال پول از طریق کانالهای الکترونیکی بین بانکهای سراسر جهان را فراهم میکند. در این شرایط شبکه بینالمللی بینبانکی جایگزین سوئیفت از اهمیت ویژهای برخوردار خواهد بود و اینکه اساسا این جایگزینی امکانپذیر خواهد بود یا خیر؟