پروژه قزوین-رشت و خیل پروژههای نیمه تمام
1397/12/18
مقاله ای از پیمان مولوی مشاور تامین مالی و سرمایهگذاری در روزنامه گسترش صمت
هفته گذشته پروژه ریلی قزوین-رشت به بهرهبرداری رسید. این پروژه یکی از کلیدیترین پروژههای اتصال شرق به غرب و خط ساحلی ایران و برای حوزه سیآیاس و قفقاز بسیار راهبردی است
با تبریک به تمامی دستاندرکاران این پروژه در تمام دورهها، پرسش اصلی این است که چرا ما در ایران دچار تاخیرهای بسیار در بهرهبرداری از پروژهها و اتمام بهموقع آنها هستیم و بهراستی چرا این همه پروژه نیمهتمام در کشور وجود دارد؟
بهطور تخصصی و فنی میتوان مواردی را بیان کرد که در بسیاری از پروژههایی که زمان زیادی برای اجرا میبرند و همچنین پروژههای نیمهتمام ایران به چشم میخورد:
۱- مطالعات فرصتسنجی ناکارآمد
برای تعریف یک پروژه در یک استان یا منطقه کشور و طرح ایده اولیه در تمام جهان مطالعات فرصتسنجی جامعی انجام میشود که بهدنبال پاسخهایی قاطع برای شروع نوشتن طرح توجیهی است. اما در ایران بسیار سریع از این مرحله عبور کرده و بهسراغ طرح توجیهی میروند؛ بیآنکه برای پرسشهای اساسی طرح پاسخ جامعی داشته باشند. نمونه عینی آن اجرای طرحهای فولادی در دل کویر است. هزینه فرصتسنجی بهطور تقریبی ۰.۲۵ درصد رقم کل پروژه است!
۲- پیشطرح توجیهی فراموششده
بعد از تایید طرح اولیه در مطالعات فرصتسنجی و دریافت پاسخهای کارآمد و درست میتوان وارد فاز پیشطرح توجیهی شد. پیشطرح توجیهی با اتکا به دادههای روزآمد بینالمللی و داخلی به پروژه و اجرای آن نگاه عمیقتری میاندازد و چالشها و فرصتهای پروژه را بهطور دقیق معین میکند. در حوزه پتروشیمی در ایران بسیاری از پروژهها از این قسمت بسیار سریع عبور میکنند و آن را نادیده میگیرند و درنهایت در حوزه تامین مالی به مشکل برمیخورند.
۳- طرح توجیهی قابلقبول بانکی
حلقه پایانی از بسته پیشسرمایهگذاری را طرح توجیهی قابلقبول بانکی مینامیم. در این بخش دادههای روزآمد بینالمللی از روی اطلاعات GISهای معتبر در حوزههای گوناگون به کارفرما کمک میکند تا طرح توجیهی را بهگونهای بنویسد که مورد قبول عمده سرمایهگذاران قرار گیرد. مشکل پروژهها در این بخش کار شدت مییابد، زیرا شرکتهای ایرانی قائل به تهیه طرحهای توجیهی با قابلیت عرضه به سرمایهگذاران داخلی و بینالمللی نیستند و در بیشتر اوقات خود به اجرایی شدن آن باور ندارند و جمله کلیشهای در ایران وجود دارد که بهطور تقریبی در مناطق دیگر جهان نمیشنویم: اگر پول باشد، پروژههای زیادی تعریف کردهایم!!!
۴- نبود دید کلان در تعریف پروژهها
بسیاری از شهرها، استانها و شهرستانها در ایران در چرخه رقابت پروژهای با یکدیگر قرار دارند، بهطوری که کمتر استانی در ایران سراغ داریم که طرح پتروشیمی نداشته و طرح فولادی برای آن تعریف نشده باشد. اجرای این پروژهها برای استانها بهنوعی رقابت حیثیتی تبدیل شده است. این مسئله با فشار و لابی استانها و نمایندگان آنها نقطه تبدیل پروژهها به پروژههایی نیمهتمام شده است.
۵- تطبیق نداشتن ابزارهای مالی با ریسکهای پروژههای زیرساختی
کره جنوبی بین سالهای ۱۳۸۸-۱۳۷۸ خورشیدی (۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰میلادی) بیش از ۷۰ میلیارد دلار پروژه زیرساختی با روش مشارکت عمومی و خصوصی اجرا کرده است. آیا دولت کره جنوبی پول برای توسعه زیرساختهایش ندارد؟ چرا، دارد؛ آما آنچه که اهمیت بسزایی دارد شیوه ایجاد اقبال در سرمایهگذاران بخش خصوصی است. ما در ایران دانش لازم و هنر جذب منابع برای پروژههای زیرساختی را نداریم.
۶- بیاعتنایی شدید به هزینهفرصت
ما در ایران نسبت به هزینهفرصتها بیاعتنا هستیم. پروژهای در قطر ۴ساله با هزینه ۵.۸میلیارد دلار و در ایران با همت و تلاش ستودنی ۱۲ساله اجرا میشود.
پروژه نقش جهان، آزادراهتهران-شمال و... نشاندهنده نبود اعتنا در ایرانیان نسبت به هزینهفرصت و اهمیت آن در توسعه است.