هوش مصنوعی و آینده تصمیمگیریهای تجاری
1398/02/09
سرمقاله ای از دکتر پیمان مولوی در روزنامه گسترش صمت
هوش مصنوعی و آینده تصمیمگیریهای تجاری
پیمان مولوی - دبیر انجمن اقتصاددانان ایران
جرد دایموند در کتاب معروف خود به نام «اسلحه، میکروب و فولاد» به شرح و بسط روند تدریجی توسعه بشر میپردازد و با بررسی دلایل توسعه بخشهایی از جهان به واکاوی دلایل توسعه نیافتن بخشهای دیگر میپردازد، این در حالی است که بهعقیده بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران جهانی از این پس زمان بهگونهای پیش خواهد رفت که نام کتاب در دهه آینده از اسلحه، میکروب و فولاد به «اسلحه، میکروب، فولاد و کلاندادهها (هوش مصنوعی)» تغییر خواهد یافت.
هوش مصنوعی (Artificia Intelligence) در حال تبدیل شدن به انقلابی بزرگ در سطح جهان است؛ انقلابی که مرزهای تصمیمسازی (Decision Making) در اقتصاد، سیاست، آموزش و کسبوکارها را درمینوردد. هوش مصنوعی با دسترسی به ابردادهها (Big Data) به کسبوکارها، شرکتهای سرمایهگذاری، موسسههای مالی و بانکی و صندوقهای پوشش ریسک که از آن باعنوان «پوشش سرمایه» نیز یاد میشود، امکان تصمیمسازی و تصمیمگیری بهینهای را میدهد که هیچ گاه بشر به آن دسترسی نداشته است.
در سال ۱۳۹۶ خورشیدی (۲۰۱۷میلادی) صندوقهای سرمایهگذاری بیش از ۱۸ میلیارد دلار در هوش مصنوعی سرمایهگذاری کردهاند که بیش از ۵۰ درصد آن متعلق به استارتآپهایی در ایالات متحده امریکا و سپس چین بوده و این روند با فرازونشیب ادامهدار خواهد بود.
تبدیل شرکتها به خانه ریاضیات
هوش مصنوعی و فناوری موجود در حال تبدیل کردن شرکتها در تمامی حوزهها به محلی برای متخصصان ریاضیات، رایانه و دانشمندان داده (تحلیلگران داده) هستند. امروز دیگر افراد با دانش محدود خود نمیتوانند سرنوشت شرکتها را تعیین کنند و این تحلیلگران داده هستند که با استخراج اطلاعات انبوه و بزرگ در حال هدایت و راهبری شرکتها در جهاناند.
حال این وضعیت را با تصمیمهای اقتصادی در بنگاههای ایرانی مقایسه کنیم. نبود دادههای کلان در شرکتها و موسسههای بزرگ در ایران موجب شده شرکتهایی مانند صندوقهای بازنشستگی در ایران و هلدینگهای سرمایهگذاری با روشهایی بسیار ابتدایی به تحلیل دادههای پیرامون و اخذ تصمیم بپردازند. البته نوع اقتصاد ایران که اقتصادی مبتنی بر اطلاعات نامتقارن است نیز مزید بر علت شده که شرکتها نیازی به تحلیلهای مبتنی بر هوش مصنوعی نداشته باشند.
در نظام بانکی این امر بسیار به چشم میخورد؛ بهعنوان مثال نظام بانکی ایران دارای یکی از ضعیفترین نظامهای مدیریت ریسک است و یکی از بالاترین میزان مطالبات مشکوکالوصول در میان نظامهای بانکی جهان را دارد. پرسش این است که آیا با تحلیل دادهها و هوش مصنوعی نمیتوانیم جلوی مشکوکالوصول شدن منابع بانکی (دارایی مردم نزد بانکها) را بگیریم؟ پاسخ بسیار ساده است. نظامهای مدیریت ریسک و رتبهبندی امروز میتوانند با ۵۰ پرسش در کنار بررسی دادههای پیشین بگویند که آیا متقاضی وام قصد بازپس دادن وام خود را دارد یا خیر! اما ما هنوز نمیخواهیم از این شیوه برای بهبود نظام بانکداری خود بهرهمند شویم.
یکی از ترسهای بزرگ در کشورهایی که علاقهمند به بکارگیری هوش مصنوعی در نظام تصمیمگیری خود نیستند، ترس از نتیجه و خروجی چنین سامانههایی است.
هوش مصنوعی در حال تبدیل شدن از ابزار پیشبینی (Predictive) به ابزاری با قابلیت ارائه راهکار (Prescriptive) است؛ یعنی در کنار پیشبینی قادر به ارائه راهحل و شیوهنامه نیز خواهد بود. این یعنی خط بطلان کشیدن بر بسیاری از نظرات ناکارشناسانه و بیپایه که در بسیاری مواقع موجب ضررهای بزرگی به دارایی و سوددهی شرکتها و موسسهها میشود.
زمان در حال گذر است و داده در حال تبدیل شدن به بزرگترین دارایی بشر در طول قرنها. این یعنی هیچ گاه موقعیت بشر تا این حد قدرتمند در حوزه داده و تحلیل نبوده و بیگمان ملتها و دولتهایی که این فرصت را درک نکنند تبدیل به ابزاری برای ملتها و دولتهایی خواهند شد که در زمان مناسب به درک مناسبی از هوش مصنوعی و تصمیمگیری براساس آن رسیدهاند.