روزنامه و مجلات

درس هایی براى آزادسازى شتاب زده اقتصاد

درس هایی براى آزادسازى شتاب زده اقتصاد
1396/02/01

یادداشتی به قلم دکتر پیمان مولوی در روزنامه گسترش تجارت

 دکتر پیمان مولوی مشاور تامین مالی و سرمایه گذاری خارجی
در دنياى معاصر كمتر كسى است كه اعتقادى به اقتصاد آزاد نداشته باشد؛ طرفداران اين نظام سياسى هم دراكثريت هستند و هم اينكه در بسيارى از كشورهاى جهان اين مكانيزم در حال كار كردن است و البته در زمانهايى دچار معضلات كوچك و بزرگى هم میشود. اما راهى كه كشورهاى درحال توسعه براى حركت از بازارهای دولتى به آزاد پيموده اند میتواند براى ما در ايران آموختنیهاى زيادى داشته باشد. لهستان، چين و روسيه كشورهايى هستند كه میتوانند براى ما سنگ محك مناسبى در چگونگى اتخاذ تصمیمهاى مناسب باشند.لهستان موفقترين كشور در بين كشورهاى اروپاى شرقى است و چين در 3دهه گذشته سريعترين نرخ رشد را در ميان اقتصادهاى عمده داشته و روسيه هم پس از تجزيه با بحرانهاى مالى بسيارى روبه رو بوده است.لهستان با سياست شوك درمانى شروع كرد تا تورم شديدش را به سطح متعادلى برساند و استفاده محدود و اوليه از اين سياستها باعث شد بسيارى فكر كنند لهستان يكى از نمونه هاى گذار با استفاده ازشوك درمانى است. 


اما اين تصور اشتباه و نادرست از آب درآمد، دست اندركاران لهستانى دريافتند شوك درمانى براى پايين آوردن تورم خوب است، اما براى تغييرات اجتماعى مناسب نيست، بنابراين براى خصوصى سازى اقتصادشان به تدريج گرايى متوسل شدند در عين حال سعى كردند همزمان با ايجاد ساختارها و نهادهاى اساسى اقتصاد بازار، مثل بانكهايى كه در عمل وام اعطا میكردند و يك نظام قضايى كه از اجراى قراردا دها حمايت و ورشكستگى ها را به طور منصفانه حل و فصل میكرد، اقدام كنند. مديران كلان و سياستگذاران لهستانى به درستى تشخيص داده بودند بدون ايجاد اين نهادها، اقتصاد بازار نمیتواند درست عمل كند. برخلاف اين كشور در جمهورى چك و روسيه خصوصی سازى به طور افسار گسيخته اى با مدل شوك درمانى و خصوصی سازى شرکتهت قبل از خصوصى سازى بانكها انجام شد. در اين مسير بانكهاى دولتى اقدام به پرداخت وامهاى ارزان قيمت به شرکتهایی كردند كه مورد توجه دولت بودند. در لهستان شركتها مجبور شدند تا تجديد ساختار كرده و به مرور خود را آماده كنند اما در جمهورى چك و روسيه قبل از تجديد ساختار بسيارى از شركتها در دام اليگارشها افتادند و هيچگاه به كيفيت مورد نظر بازار نرسيدند. لهستان جدا از توجه به كنترل تورم (كه البته بسيار مهم است) به موارد ديگر نيز اهميت داد، مثل حمايت مردمى از اصلاحات كه مستلزم پايين نگه داشتن نرخ بيكارى، اعطاى مزاياى بيكارى مناسب، تعديل مقرریها به دليل تورم افسارگسيخته سالهاى قبل و ايجاد زيربناهاى نهادى لازم براى عملكرد يك اقتصاد بازار بود. درست در نقطه مقابل روسيه در چين نيز سياستهايى اعمال شد كه رشد 2رقمى اين كشور را براى 3 دهه رقم زد. در حالى كه چين در دهه نود با نرخ متوسط 10 درصد در سال رشد كرد، روسيه به طور متوسط سالانه 5 درصد اقتصادش كوچكتر میشد. در چين تعداد فقرا در آن سا لها از 358ميليون به 208 ميليون نفر در كمتر از 7 سال رسید (1990- 1997میلادی/ 1378-1369 شمسی) 
چين براى برنامه آزادسازى اقتصادى از كنث آرو و جوزف استيگليتز كمك خواست، آرو برنده جايزه نوبل اقتصاد و متخصص كاركرد بازارها بود و به چين در برنامه اصلاحى خود بسيار كمك كرد، تفاوت وى با ساير معلمان گذار اقتصادى كه با كتابهاى درسى علم اقتصاد زير بغلشان وارد روسيه شدند، اين بود كه به محدودیتهای الگوهاى كتابى واقف بود. امروز پس از 30 سال نتيجه روش هايى كه چين و لهستان در پيش گرفته اند به طور كامل مشخص و ملموس هستند، اما در روسيه شاهد اقتصادى هستيم كه همه به ناكارآيى و فساد در آن آگاهيم اميدوارم در كشورمان ايران نيز قبل از اجراى شوك درمانى هايى همانند خصوصى سازى؛ ساختارسازى و نهاد سازى را جدى بگيريم، الگو گرفتن از كشورهاى موفق در اين مسير مى تواند زمان را براى ما حفظ كند.