مصاحبه ها

چرا اقتصادهنر و قدرت آن را درک نکرده ایم؟

چرا اقتصادهنر و قدرت آن را درک نکرده ایم؟
1397/09/12

گفتگوی پیمان مولوی دبیر کل انجمن اقتصاددانان ایران با گسترش صمت شماره 1190

 شاهنامه فردوسی را که میخوانی به این فکر میکنی اگر این اثر بزرگ متعلق به ایاالت متحده بود، امروز چه دستمایه بزرگی برای ساخت آثار بزرگی در استودیوهای بزرگ پارامونت، پیکسار و در نتفلیکس بود یا وقتی اصغر فرهادی اسکار را میبرد، انسان به این فکر میکند که چگونه اقتصاد ایران میتوانست با برند ایشان میلیونها دلار درآمد کسب کند. از این دست مثالها بسیارند و پرسش اینجاست که چرا ما در ایران به این اندازه در ایجاد بسترها برای اقتصاد هنر ناتوان عمل میکنیم با اینکه دستمایه های بزرگی برای تولید محصولات فرهنگی و هنری داریم.



اقتصاد هنر ایران و محدودیتها
ایران به لطف جمعیت ۸۰ میلیونی و تولید ناخالص 425 میلیارد دلاری خود یک کشور با درآمد متوسط با اقتصادی بزرگ و توانمند است و به ذات بازاری بزرگ برای تولید و ارائه محصوالت هنری و فرهنگی است اما دیدگاهی مدرن به اقتصاد هنر در ایران وجود ندارد. اقتصاد هنر مانند هر اقتصادی مکانیسمهای خاص خود را دارد مانند مکانیسم ارائه خدمات از سوی تولیدکنندگان آثار هنری، واسطه گران، ارائه دهندگان خدمات جانبی و ترکیبی و درنهایت مصرف کنندگان آثار هنری. 
در بخش مصرف آثار، بازار ایران بازار بزرگی است برای ارائه دهندگان؛ یک بازار ۴۲۵ میلیارد دلاری است اما این عدد نسبت به بازار ۸۰ هزار میلیارد دلاری جهانی بسیار کوچک است. آثار ایرانی در بخشهای مختلف مانند آثار سینمایی، تاتر،موسیقی، کتاب، صنایع دستی و... به سبب مشکلات بین المللی تعامل کمی با جهان اطراف دارند، این مشکالت در حوزه جذب سرمایهگذار و تامین مالی بین المللی بیش از پیش به چشم میخورد. رتبه اعتباری بینالمللی ایران در یکی از پایینترین رتبههای اعتباری است )معادل B )و این امر ریسک سرمایه گذاری در ایران را برای سرمایهگذاران بین المللی بالا میبرد؛ سرمایه گذارانی که در سال گذشته میلیاردها دلار در اقتصاد هنر سرمایه گذاری کرده اند. عامل دیگر حضور نداشتن افراد اقتصادی در حوزه های فرهنگی است. این حضور نداشتن مشاوران و مدیران سرمایه گذاری و تامین مالی در اقتصاد هنر ایران زمانی بسیار حاد میشود که آن را با بخشهای دیگر مانند صنایع فولاد، نفت، گاز و پتروشیمی و... مقایسه کرد. 
نبود مشاوران حرفهای سرمایه گذاری و تامین مالی و اقتصادی در این بخش مهم اقتصادی موجب شده است ابزارهای محدودی در اختیار تولیدکنندگان آثار هنری قرار گیرد. همچنین نبود ارتباطات بین المللی مناسب نیز تولیدکنندگان آثار ایرانی را از استفاده از سرمایه بین المللی و از سوی دیگر بازارهای جهانی محروم کرده است. در حوزه سیاستگذاری نیز مانند سایر حوزه ها با تصدیگری دولتی روبه رو هستیم و این تصدیگری مانند ورود دولت به بازار ارز یا تخممرغ موجب ایجاد نشانه های غلط در اقتصاد هنر ایران میشود.
‹ اقتصاد هنر ایران و الزامات توسعه آن
اقتصاد هنر ایران نیز مانند سایر حوزههای بانکداری، آموزش عالی، کشاورزی، محیط زیست، انرژی و... نیازمند بازاندیشی و بازطراحی برای ایجاد سهولت بیشتر در تولید آثار و ایجاد فضایی امن برای سرمایهگذاران تولیدات هنری و فرهنگی است. 
در اینجا به مواردی اشاره میشود که به نظر نگارنده میتواند راهگشا باشد:
۱ .اولویت قرار گرفتن اقتصاد هنر؛ در برنامههای توسعه ای اقتصاد هنر ایران میتواند اقتصادی چند ده میلیارد دلاری به صادراتی بیش از نفت باشد و دلیل آن غنای فرهنگ ایران زمین است و انباشت آثار کهن و حضور هنرمندان خالق و توانای این مروز و بوم. به راستی که اگر کشوری کیارستمی داشت چقدر میتوانست از برند آن و گستره حضورش درآمد کسب کند و ما چه کرده ایم.
۲ .بکارگیری مشاوران اقتصادی؛ تامین مالی و سرمای گذاری در بخشهای تصمیم سازی و تصمیم گیری هنری.
۳ .بهبود فضای تعاملات بین المللی با رویکرد صادرات محصولات فرهنگی و باز گذاشتن دست تولیدکنندگان برای تولید آثاری با رویکرد حضور در بازارهای بین المللی
۴ .خروج از دیدگاه دولتی بر اقتصاد هنر و واگذاری آن به بخش خصوصی توانمند ایران امید است روزی ایران زمین با تاریخ غنی فرهنگ و هنرش اقتصاد هنر توانمند و با صلابت داشته باشد و این امر دور از دسترس هنرمندان و فرهیختگان این سرزمین نیست.