اخلال در چرخههای عملیاتی بهمنی در اقتصاد
1396/07/23
گفتگوی دکتر پیمان مولوی- اقتصاد دان - در روزنامه گسترش صنعت در شماره 233
این روزها به دلیل توقف ثبت سفارش خودرو شاهد بالا رفتن نرخ خودروهای وارداتی هستیم، هیجانی دوباره بر بازار حاکم شده است و فرصت آربیتراژ( بهره گرفتن از تفاوت نرخ بین دو یا چند بازار برای کسب سود) دوباره به سراغ بازار این محصول آمده است.
بحث امروز وارد شدن یا نشدن و زیاد یا کم بودن تعرفه واردات خودرو نیست بلکه درنظر داریم از دیدگاه سرمایهگذاری و ماندگاری بنگاه به این موضوع نگاه کنیم. یکی از مهمترین عوامل رشد سرمایهگذاری در کشورها وجود ثبات تصمیمگیری برای فعالان اقتصادی است. این شاخص در ریسک ساختارهای اقتصادی یکی از ارکان بهبود رتبه اعتباری بینالمللی یا International Credit risk کشورها بوده و همچنین یکی از فاکتورهای کارایی بازارهای کشوری است.
با یک تصمیم درباره توقف ثبت سفارش، پالسی که به بازار مخابره میشود نبود اطمینان است و پالسی که به سرمایهگذاران داخلی و بینالمللی داده میشود این است که ما هر لحظه و هر زمان میتوانیم سرمایهگذاری شما را با خطر روبهرو کنیم! و شما هیچ ابزاری برای کنترل آن ندارید! از سوی دیگر میتوان این رویداد را در راستای ماندگاری بنگاهی دید و تحلیل کرد! فعالانی (سرمایهگذاران) که زیرساخت ایجاده کردهاند، مجوز فعالیت گرفته و نیروی کار استخدام کردهاند (کارآفرینی) و با راهاندازی کسبوکاری، سرمایه در گردش لازم را تزریق کردهاند اما در هر بخشی فعالیت میکنند، با تصمیم چرخههای عملیاتی خود را گسسته و در خطر میبینند.
یکی از ارکان پیشی گرفتن کشورهای همسایه ایران در طول سالهای گذشته نسبت به ایران، کوچک کردن چرخههای عملیاتی( Operation Cycl) چرخههای موجودی کالا (Inventory Turnover )، حسابهای دریافتی (Trade Receivable Turnover ) و حسابهای پرداختنی(Trade Payables Turnover) است و با توقف ثبت سفارش تمام چرخههای عملیاتی دچار اخلال شده و این اخلال به بهمنی در اقتصاد تبدیل خواهد شد. این در حالی است که چرخههای عملیاتی در کسبوکارهای ایران جزو غیربهینهترین چرخههای عملیاتی در دنیا است.
سرمایهگذار با دیدن بیثبات در قدم بعدی سعی در ثبت سفارش حداکثری خواهد داشت، این یعنی افزایش روزهای چرخههای عملیاتی و نبود بهرهوری موجودی کالا که این نیاز بالا برای موجودی کالا احتیاج به سرمایه در گردش را افزایش میدهد و بنگاهها به استقراضهای کوتاهمدت رویمیآورند (البته چارهای بیش ندارند)، نیاز به ارز رشد سریع پیدا میکند و به دلیل حجم بالا نیاز به آن به صورت مقطعی رشد مییابد، از سوی دیگر فرصت آربیتراژ پیش آمده، موجب حرکت سرمایهگذاران سوداگرانه به سمت این بازار با حاشیه سود بالا میشود و به این معناست که با یک تصمیم و دخالت در بازار به صورت مستقیم افق سرمایهگذاری کوتاه را کردهایم.
امیدوارم روزی برسد که سرمایهگذاری و سرمایهگذار یا هر لغت دیگر مانند کارآفرین و فعال اقتصادی در اقتصاد ایران ارزش داشته باشد و روزی برسد که مانند فعالان اقتصادی در کرهجنوبی، سنگاپور یا مالزی افق ۳۰ ساله برای سرمایهگذاریهای خود داشته باشیم که این روند امید به فردایی بهتر و افزایش سرمایهگذاری مولد و پایا از نوع داخلی و خارجی را به دنبال خواهد داشت.